تو ز عشق و عاشقی سخت غافلی
اهل عشق و نَرد و باختن نیستی
با دل و جرئت نئی ، چون عاقلی
@@@@@
عاقلک در او نگاهی کرد عمیق
گفت این حرفهاست از عهد عتیق
عشق و عاشق چیست و کیست ای بی خِرَد
بی چراغ در بحر تو میگردی غریق
@@@@@
عاشق او را گفت ، چه میدانی ز عشق
یا چه میدانی که چیست معنای عشق
عشق یعنی ، خود ندیدن در میان
غرق معشوق گشتن اندر بحر ِعشق
@@@@@
عاقل اما گفت نمی گردم غریق
آتش عشق میزند جان را حریق
مرد عاقل می کند جان را فدا
مرد این میدان نیئم ، ای نا شفیق
جویا باش دلنوشته های یک پدر...
برچسب : گفتگوی عاشق و معشوق,گفتگوی عاشقانه دختر و پسر, نویسنده : wejooya147po بازدید : 56